نوشته شده توسط : علی حیدری
آیا از آنجا که معجزات انبیای گذشته مربوط به زمان و مکان خاص خودشان بوده است ما باید با استفاده از اسنادی که از گذشته به جا مانده از آن معجزات آگاه شویم تا بتوانیم به آن پیامبران ایمان بیاوریم؟

 در جستجوی یافتن پاسخی مناسب به این سوالات با کتاب  آسمانی دین اسلام مواجه می‌شویم. قرآن، تنها کتاب آسمانی  است که با صراحت و قاطعیت تمام ادعا می‌کند که معجزه‌ای  است جاوید برای تمامی مردم، در هر زمان و هر مکان و با هر  ملیتی که دارند.

می خواهم یک بحث باحال راه بیاندازم که فکر کنم خیلی خوشتان بیاید ، من که خیلی لذت بردم چون این بحث که هم به اعجاز قرآن مجید مربوط می شود و هم به مباحث ریاضی ( قابل توجه هیئت محاسبات سنگین ) .

حدود 23 سال پيش شيميدانى ! مصرى به نام دكتر رشاد خليفه كه در امريكا اقامت داشت ,پس از سه سال كار مداوم و استفاده از كامپيوتر! ادعا نمود كه نظم حيرت انگيزىکلمه فرشته (88) بار و کلمه شیطان نیز (88) بار تکرار شده است
کلمه بهشت (77) بار و کلمه جهنم نیز (77) بار تکرار شده است
کلمه دنیا (115) بار و کلمه آخرت نیز (115) بار تکرار شده است
کلمه گیاه (26) بار و کلمه درخت نیز(26) بار تکرار شده است
کلمه تابستان گرم (5) بار و کلمه زمستان سرد نیز (5) بار تکرار شده است
کلمه مجازات (117) بار و کلمه آمرزش نیز(117 * 2 ) بار تکرار شده است
کلمه آسمان (7) بار و کلمه ساخت آسمان  نیز (7) بار تکرار شده است
کلمه زکات (32) بار و کلمه برکت  نیز (32) بار تکرار شده است
کلمه شراب (6) بار و کلمه مستی  نیز (6) بار تکرار شده است
کلمه رحمت (72) بار و کلمه هدایت  نیز (72) بار تکرار شده است
کلمه فقر (13) بار و کلمه ثروت  نیز (13) بار تکرار شده است
کلمه بگو (332) بار و کلمه گفتند  نیز (332) بار تکرار شده است
کلمه الرحمن ( 57 ) بار و کلمه الرحیم ( 114 ) بار تکرار شده است
کلمه الفجار (3) بار و کلمه الابرار (6) بار تکرار شده است
کلمه سختی (12 ) بار و کلمه اسانی (36) بار تکرار شده است
کلمه ابلیس (11) بار و کلمه استعاذه با لله (11) بار تکرار شده است
کلمه المصیبت (75) بار و کلمه الشکر (75) بار تکرار شده است
کلمه الجهر (16) بار و کلمه العلانیه (16) بار تکرار شده است
کلمه الشده (102) بار و کلمه الصبر (102) بار تکرار شده است
کلمه المحبه (83) بار و کلمه الطاعه (83) بار تکرار شده است
کلمه سجده (34) بار تکرار شده است وما در نماز های یومیه (34) بار سجده می کنیم رادر قرآن كشف نموده است .


ايشان گفت : تعداد تكرار حروف و كلمات در قرآن ,كاملا سنجيده و حساب شده است و از تناسب و نـظمى شگفت انگيز حكايت مى كند و نتيجه گرفت كه چون هيچ مؤلف و نويسنده اى نمى تواند در ضـمـن نـگـارش كـتاب , مراعات تعداد تكرار حروف و  كلمات خود را نموده و نظمى خاص در ميان آنها تعبيه كند, پس اين ويژگى خاص  قرآن بوده و وجهى از وجوه اعجاز آن به شمار مى رود.

اولين مثال ايشان براى اثبات ادعايش , حروف مقطعه قرآن بود كه مدعى شد راز و رمز اين حروف اسرارآميز را كشف كرده است .

ايـشـان گفت تكرار حروف مقطعه در سوره مربوطه , بيش از تكرار حروف ديگر است و نيز معدل تكرار اين حروف نسبت به مجموع حروف سوره خاص , بيش از معدل تكرار اين حروف درسورهاى ديگر است . هـمـچنين در هر يك از 29 سوره اى كه در افتتاح آن , حروف مقطعه آمده است ,  مجموع تعداد آن حـرف يا حروف در آن سوره دقيقا و بدون استثنا مضرب 19 مى باشد .

بـا اعـلان ايـن خبر و پخش آن توسط رسانه هاى گروهى و جرائد آن روز, اين موضوع به گونه اى غيرمنتظره در همه جا صدا نمود و موجى از شادى و شعف در ميان مسلمانان برانگيخت .انـتشار اين خبر در ميان روشنفكران كشورهاى اسلامى , نه تنها موجب شعف وشادى بلكه موجب آن شـد تـا بـسـيـارى از آنـهـا خود به ميدان آمده و با آمارگيرى ازتعداد حروف و كلمات قرآن , پـرده هاى ديگرى از اسرار و رموز اين كتاب آسمانى رابرملا سازند! البته از اين عده , جمعى بعد از مدتى سرگردانى و راه به جايى نبردن ,دست از كار كشيدند.

 ايشان مى نويسد: (( چنين روابط پيچيده رياضى در حروف و كلمات ((بسم اللّه الرحمن الرحيم )) مستتر است و فرمت خاص اين اعداد
به اين شكل است ?1 ? 2 ? 3 ? 4 ?5=n

از ديگر كسانى كه در اين زمينه دست به تاليف زده اند, استاد عبدالرزاق نوفل است .عنوان كتاب ايشان ((الاعجاز العددى فى القرآن الكريم )) مى باشد.

عمده كار ايشان نيز كشف تناسب در تكرار الفاظ قرآن است .
به قسمتى از مطالب ايشان توجه فرمائيد:.    
 

لفظ ((ابليس )) و ((استعاذه )) از ابليس هر كدام 11 مرتبه .  
لفظ ((مصيبت )) و مشتقات آن و لفظ ((شكر)) و مشتقات آن هركدام 75 مرتبه .  
لفظ ((اسراف )) و مشتقات آن با لفظ ((سرعة )) و مشتقات آن هركدام 23 مرتبه .  
لفظ ((سلطان )) و مشتقات آن با لفظ ((نفاق )) و مشتقات آن هركدام 37 مرتبه .   
لفظ ((حرب )) و مشتقات آن با لفظ ((اسرى )) و مشتقات آن هركدام 6 مرتبه .  
لفظ ((سيئات )) و لفظ ((صالحات )) 180 مرتبه .     
لفظ ((نفع )) و لفظ ((فساد)) 50 مرتبه . لفظ ((الناس )) و لفظ ((الرسل )) 368 مرتبه .    
لفظ ((الاسباط)) و لفظ ((الحواريون )) 5 مرتبه .    
لفظ ((ضلالة )) و مشتقات آن 191 مرتبه و لفظ ((آيات )) دو برابر آن 382 مرتبه  .     
لفظ ((ضيق )) و مشتقات آن و لفظ ((طمانينه )) و مشتقات آن هركدام 13 مرتبه .  
لفظ ((دين )) و مشتقات آن با لفظ ((مساجد)) و مشتقات آن هركدام 92 مرتبه .   
لفظ ((عجب )) با مشتقات آن و لفظ ((غرور)) و مشتقات آن هركدام 27 مرتبه .  
لفظ ((تلاوت )) با همه مشتقات آن به تعداد لفظ ((صالحات )) 62 مرتبه .   
لفظ ((سلام )) و ((طيبات )) با مشتقات آنها هركدام 50 مرتبه .
لفظ ((احسان )) و همه مشتقات آن با لفظ ((خيرات )) و همه مشتقات آن روى هم رفته382 مرتبه به تعداد لفظ ((آيات )) و مشتقات آن .    
لفظ ((ركوع )) و لفظ ((قنوت )) با احتساب مشتقات آنها هركلام 13 مرتبه .

و اما یک منتقد مسلمان ایرانی با این مسئله مخالف اند و مخالفت خود را اینگونه بیان می کنند :

(( امامان معصوم ما قرآن را چـگونه معرفى كرده اند! آيا آن را كتابى اسرارآميز, معماگونه , عجيب و غريب وصف نموده اند و يا آن را كتابى روشن و پرمحتوى خوانده اند؟
حـقيقت آن است كه قرآن خود را كتاب هدايت و رستگارى مى داند و پيوسته ما را به تلاوت و تدبر در خود دعوت مى كند.
قـرآن مـا را بـه تماشاى حروف و كلمات خوددعوت نمى كند, بلكه همواره ما را به قرائت و تدبر و توجه به هشدارهاى خودفرامى خواند.قرآن خود را احسن الحديث مى خواند كه باز جنبه معنايى آن مد نظراست نه ساختار لفظى آن .


و درباره((  بسم اللّه الرحمن الرحيم ))

اولا : اما در واقعيت شماره 8 اين فرمت را رعايت نكرده و آن را برعكس نموده است : =  ?1 ? 2 ? 3 ? 4 ? 5 =n

ثـانـيـا: بـر فرض كه چنين روابط پيچيده رياضى در حروف و كلمات ((بسم اللّه الرحمن الرحيم )) مستتر باشد, اين ارتباطى به قرآن ندارد.زيرا بسم اللّه الرحمن الرحيم قبل ازقرآن نيز تركيبى آشنا و شناخته شده بوده است .خـود قـرآن مى فرمايد: حضرت سليمان كه قرنها قبل از نزول قرآن مى زيسته است , نامه خود را با بسم اللّه الرحمن الرحيم شروع كرده است .

اشـكـال ديـگر اين است كه در بعضى واژه ها, ارتباط مفهومى روشن بين دو واژه وجود ندارد مثلا بـيـن مصيبت و شكر چه ارتباطى هست ؟

آيا در برابر مصيبت بايد((صبر)) نمود و يا بايد ((شكر)) كـرد؟

مـگـر قـرآن نمى فرمايد: ((و اصبر على ما اصابك ان ذلك من عزم الامور)) به احتمال قوى آقـاى عـبـدالـرزاق نـوفل وقتى ديدند تعداد واژه صبر و مشتقات آن (103) با تعداد واژه مصيبت مساوى نيست , سراغ واژه شكررفته اند.واژه شـكـر را هـم نبايد در رديف مصيبت قرار داد .

زيرا از منظر قرآن ((شكر))همواره با زيادت و افزايش توام است .

 ايـشـان حـتما سراغ واژه زيادة و ديگر مشتقات آن رفته اند و چون تعداد (62)  آن را كمتر از تعداد واژه شكر ديده اند شكر را معادل با ((مصيبت )) قرار داده اند.مورد ديگر واژه اسباط و حواريون است . اسـباط دوازده قبيله از بنى اسرائيل بوده كه هريك از نسل يكى از فرزندان يعقوبند و حواريون نام ياران خاص حضرت مسيح اند كه مسيحيان آنها را دوازده تن دانند.

اگـر تـعـداد تكرار هركدام در قرآن دوازده مرتبه بود, جا داشت ايشان بگويند, پس تعداد اسباط و حواريون نيز دوازده مى باشند كه در جواب به ايشان مى گفتيم , نياز به اين تكلف نيست چون خود قـرآن اسـبـاط را دوازده قبيله مى داند:((و قطعنا هم اثنتى عشرة اسباطا امما)) به هر حال روشن نيست از تكرار پنجگانه اين دو واژه ايشان , چه نتيجه اى مى خواهند بگيرند.

مـورد ديگر واژه ((اسراف )) و ((سرعت )) است كه روشن نيست تكرار 23 مرتبه اى اين دو واژه چه چيزى را اثبات مى كند؟ .

آيـا نـويـسنده مى خواهد بگويد اسراف توام با سرعت است ؟ يا نبايد با سرعت اسراف كرد و يا اسراف مـوجـب نـابـودى سريع است و يا مسرف با سريع العقاب طرف خواهد بود؟ دو احتمال اول معقول نـيـست و دو احتمال دوم مى طلبد تااسراف را با واژه ((عقاب )) و ((هلاكت )) بسنجيم , نه با واژه ((سرعت )).

بـاز ارتـبـاط((سـلام )) و ((طيبات )) ـ ((تلاوت )) و ((صالحات )) ـ ((دين )) و ((مساجد)) روشن نيست وناچاريم از پيش خود چيزى به هم ببافيم ....................................   

شـخـص ديـگـرى كـه كارهاى عبدالرزاق نوفل و دكتر رشاد خليفه را ادامه داده و ازايشان خيلى تجليل نموده است , دكتر ابوزهرا نجدى مى باشد.

ايـشـان مـى نـويـسـد:مـن نـيـز كار آنها را پيگيرى نمودم و بر اثر تلاش فراوان و شب زنده دارى , درهاى رحمت الهى بر من گشوده شد و به حقائق مهمى از اعجاز قرآن دست يافتم . ايشان مى گويد: با خود گفتم , اگر تعداد كلمه ((شهر)) دوازده مرتبه و تعداد كلمه ((يوم ))365 مـرتـبـه بـاشد, بايد لفظ ساعة نيز 24 مرتبه در قرآن آمده باشد كتاب ((المعجم المفهرس لالفاظ القرآن )) را گشودم و شمارش را آغاز كردم ولى به عدد 48 رسيدم مى رفت تا مايوس شوم ولى كار را ادامـه دادم و نـاگـاه مـتوجه شدم در 24 مورد از اين48 مورد لفظ ((ساعة )) مسبوق به حرف است , يعنى كلمه اى قبل از آن است كه نه اسم است و نه فعل .
پـس خـرسـنـد گـشتم و از اين بابت نگرانى ام برطرف شد.

دكـتـر ابوزهرا نجدى مى گويد: در ضمن اين سلسله تحقيقات متوجه شدم , واژه سجده در قرآن 34 مرتبه آمده است كه اشاره به 34 سجده اى است كه در هفده ركعت  نماز يوميه تعبيه شده است .از ديگر مثالهاى ايشان كه به مساله خلافت اهل بيت (ع ) مربوط مى شود, مثالهاى ذيل است : تعداد تكرار واژه ((امام )) و مشتقات آن , ((خليفة )) و مشتقات آن  , ((وصية )) و مشتقات آن , ((شهادة )) و مـشـتـقـات آن , ((يـعـصـم )) و مشتقات آن , ((شيعه )) و مشتقات آن , ((اجتبى ))و مشتقات آن , ((رهـبـان )) و  مـشـتـقات آن , ((نجم )) به صورت مفرد و جمع همه , عدد 12مى باشد و اين دليل حقانيت پيروان ائمه اثنا عشر(ع ) مى باشد.

مرجع  از دكتر رشاد خليفه كتاب :.      QURAN VISUAL PRESENTION OF THE MIRACLE بوده كه نسخه اصلى و به زبان انگليسى است و در آمريكا چاپ شده است .

:: بازدید از این مطلب : 437
|
امتیاز مطلب :
|
تعداد امتیازدهندگان :
|
مجموع امتیاز :
تاریخ انتشار : | نظرات ()